سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدرسه راهنمایی شهید کاظمی جوجیل school
محبوب ترینِ بندگان نزد خداوند ـ تبارک وتعالی ـ، پرهیزگارانِ پنهان (ناشناخته) هستند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

نوشته شده توسط:   شهید کاظمی  

پنج شنبه 87 شهریور 21  9:43 عصر


 

نوشته شده توسط:   شهید کاظمی  

جمعه 87 شهریور 15  10:35 عصر

 

 

1- فضیلت ماه رمضان

رمضان ، ماهی است که در آن قرآن فرو فرستاده شده است ؛ [ کتابی ] که مردم را راهنما و[ در بر دارنده ] نشانه های آشکار هدایت ومیزان تشخیص حق از باطل است .  سوره مبارکه بقره آیه 185

درهای آسمان در شب اول ماه رمضان گشوده می شود وتا آخرین شب این ماه بسته نمی شود.   پیامبر اکرم (ص)

بدبخت واقعی کسی است که  این ماه را پشت سر گذارد و گناهانش آمرزیده نشود .     پیامبر اکرم (ص)

رمضان ، رمضان نامیده شد ؛ زیرا گناهان را می سو زاند .       پیامبر اکرم (ص)

خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه ای برای آفریدگان خود قرار داده تا با طاعتش برای خشنودی او از یکدیگر پیشی گیرند .  امام حسن (ع )

 

2 -روزه

ای مومنان ! روزه بر شما مقرر شده است ؛ همچنان که بر پیشینیان شما مقرر شده بود ، شاید که پرهیزگار شوید .  تحف العقول ص 236

روزه سپری است در برابر آتش       پیامبر اکرم (ص)

برای هر چیزی زکاتی است وزکات بدن ها روزه داری است .      پیامبر اکرم (ص)

روزه بگیرید تا تندرست باشید .      پیامبر اکرم (ص)

روزه دل ، اندیشیدن به گناهان ، برتر است از روزه شکم ؛ یعنی غذا خوردن    امام علی (ع)

 

3 -تلاوت قرآن

کسانی که کتاب [ آسمانی ] را به آنها دادیم ،[و] آن را چنان که شایسته آن است می خوانند ، ایشان اند که به آن ایمان دارند . سوره مبارکه بقره ، آیه 121

در ماه رمضان قرآن بسیار تلاوت کنید .      پیامبر اکرم (ص)

هرگاه فردی از شما دوست داشته باشد که با پروردگارش سخن بگوید ، قرآن بخواند .     پیامبر اکرم (ص)

از خواندن قرآن غافل مشو ؛ زیرا قرآن دل را زنده می کند و از فحشا وزشت کاری وستم بازمی دارد .   پیامبر اکرم (ص)

 

4- دعا واستغفار

دعای روزه دار ردّ نمی شود .     پیامبر اکرم (ص)

خداوند در هر شب ماه رمضان می گوید :« به عزت وجلالم سوگند ، به فرشتگان فرمان داده ام درهای آسمان را بر روی بندگان دعا کننده من بگشاید ».     پیامبر اکرم (ص)

ماه رمضان ماه استغفار ، ماه روزه وماه دعا است .  پیامبر اکرم (ص)

ماه خدا به سوی شما روی آورده است ...  جان شما در گرو اعمال شما است ؛ پس آن را با استغفار آزاد کنید . پیامبر اکرم (ص)

دعای شما در این ماه به اجابت می رسد .  پیامبر اکرم (ص)

بر شما باد در ماه رمضان به بسیاری استغفار ودعا  .  امام علی (ع)

در ماه رمضان جز به دعا وتسبیح واستغفار وتکبیر لب نمی گشود .  امام سجاد (ع)

 

5- شب های قدر

هر کس شب قدر را احیاء بدارد ، تا سال آینده عذاب از او برداشته می شود .  پیامبر اکرم (ص)

هر کس از روی ایمان وبرای رسیدن به ثواب الهی ، شب قدر را به عبادت بگذراند ، گناهان گذشته اش آمرزیده می شود .  پیامبر اکرم (ص)

قلب ماه رمضان شب قدر است .  امام صادق (ع)

هر که فاطمه را ، آن گونه که سزاوار است ، بشناسد ، بی تردید شب قدر را درک کرده است .  امام صادق  (ع)

مقدرات در شب نوزدهم تعیین ، در شب بیست ویک تایید ودر شب بیست وسوم [ ماه رمضان ]  امضا می شود . امام صادق (ع)


 

نوشته شده توسط:   شهید کاظمی  

جمعه 87 شهریور 15  10:29 عصر
   
    فلسفه و دلائل وجوب روزه از امام رضا(ع(
    
امام رضا(علیه السلام) در فلسفه و دلائل وجوب روزه مى‏ فرماید: «انما امروا بالصوم لکى یعرفوا الم الجوع و العطش، فیستدلوا على فقر الآخرة، و لیکون الصائم خاشعا ذلیلا مستکینا ماجورا و محتسبا عارفا، صابرا على ما اصابه من الجوع و العطش، فیستوجب الثواب مع ما فیه من الامساک عن الشهوات و یکون ذلک واعظا لهم فى العاجل و رائضا لهم على اداء ما کلفهم و دلیلا لهم فى الآجل و لیعرفوا شدة مبلغ ذلک على اهل الفقر و المسکنة فى الدنیا فیؤدوا الیهم ما افترض الله لهم فى اموالهم‏»
    
    
وقتى از حضرت درباره فلسفه روزه مى‏ پرسند، مى‏ فرماید: همانا (مردم) مامور به روزه شدند تا بشناسند درد و ناگواریهاى گرسنگى و تشنگى را، و آنگاه استدلال کنند بر سختیهاى گرسنگى و تشنگى و فقر آخرت، (که پیامبر صلى الله علیه و آله در خطبه شعبانیه مى‏ فرمود: و اذکروا بجوعکم و عطشکم جوع یوم القیمة و عطشة، یاد آورید از گرسنگى و تشنگى روزه داریتان گرسنگیها و تشنگیهاى روز قیامت را، که این یادآورى انسان را به فکر تدارک قیامت مى‏ اندازد که تا سعى کند، جد و جهد بیشترى در کسب رضاى خداوند و کمک به مخلوق ضعیفش بنماید و آنان را از امکانات مادى و غیر مادى خویش بهره‏مند سازد(.
    
    (
آنگاه امام علیه السلام خصوصیات صائم را این چنین توصیف مى‏ فرماید) و هر آینه روزه‏دار باید (به پیشگاه خداوند) بنده‏اى خاشع و ذلیل و داراى استکانت و وقار باشد، (و خود و عمل خویش را) ماجور و مثاب دانسته، (و بداند که اعمال و زحماتش) به حساب مى‏ آید، (و نادیده گرفته نمى‏ شود) و در همه حال به آنچه که انجام مى‏ دهد از عبادات عارف باشد، و بر آنچه که از گرسنگى و تشنگى به او مى‏ رسد صبر کند، و در آن هنگام با امساک از شهوات (و پیروى نکردن از نفس اماره بسوء) مستوجب ثواب فراوانى مى‏ شود، (و خداوند اجر و ثواب عبادت روزه‏داریش را به او مرحمت‏خواهد فرمود) و این اوصاف حمیده (که براى صائم ذکر شد) واعظ خوبى براى روزه‏داران در دنیا خواهد شد، (که اثرات وضعى این اوصاف کاملا در چهره و اعمال و رفتار آنان مشهود خواهد گشت) و رائض و راغب است‏بر روزه‏داران بر اداء آنچه که مکلف به آنند و اهنماى خوبى براى آنان است در عالم عقبى، و آنان باید بشناسند شدت و اهمیت مشکلات فقرا و بیچارگان را که تا رحمت آورند بر فقراء و مساکین در دنیا، سپس اداء نمایند حقوق آنان را که خداوند در اموالشان مقرر فرموده است. (یعنى اینطور نباشد که خود خوب بخورند و بپوشند و دیگران گرسنه باشند.
    
    
شاعر عرب «حاتم بن عبد الله طائى‏» مى‏ گوید:
    
و حسبک داء ان تبیت‏ببطنة و حولک اکباد تحن الى القد!
    
    
یعنى: این درد براى تو بس است که شب با شکم پر بخوابى و در گردت جگرها باشد که قدح پوستى را آرزو کنند (و براى آنان فراهم نشود چه جاى آنکه طعام داشته باشند.
    
    
بحثى دیگر در فلسفه روزه از امام رضا(ع(
    
امام رضا (علیه السلام) در یک پرسش دیگر از فلسفه روزه چنین مى‏ فرماید: «علة الصوم لعرفان مس الجوع و العطش لیکون العبد ذلیلا مستکینا ماجورا محتسبا صابرا فیکون ذلک دلیلا على شدائد الآخرة، علت روزه از براى فهمیدن الم و درد گرسنگى و تشنگى است، تا بنده ذلیل و متضرع و ماجور و صابر باشد و بفهمد شدائد آخرت را، مع ما فیه من الانکسار له عن الشهوات و اعظاله فى العاجل دلیلا على الآجل لیعلم مبلغ ذلک من اهل الفقر و المسکنة فى الدنیا و الآخرة‏» علاوه بر این که در روزه انکسار شهوات و موعظه هست از براى امر آخرت تا بداند حال اهل فقر و فاقه را در دنیا و عقبى. بلى این است قسمتى از فلسفه روزه از بیان حضرت رضا علیه آلاف التحیة و الثناء.
    
    
بلى روزه از افضل طاعات است، زیرا که روزه مشتمل بر انکسار شهوات بهیمیه است که شریعت آسمانى و احکام الهى نیامده مگر براى تعدیل شهوات و توقیف و مهار آنها که در حد اعتدال انجام گرفته، و براى تزکیه و طهارت نفس و تصفیه آن از اخلاقیات رذیله، زیرا مقصود از صوم مجرد امساک از اکل و شرب و مباشرت با نسوان نیست، بلکه غرض نهائى آن کف نفس و نگهدارى آن از شهوترانى‏هاى حیوانى است، چنان که رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود: الصوم جنة فاذا صام احدکم فلا یرفث و لا یجهل و ان امرء جادله او شاتمه فلیقل انى صائم: که روزه سپرى است از براى شخص، زیرا یکى از شما اگر روزه گرفت‏سخن زشت نگوید، و کارهاى بیهوده نکند، و اگر کسى با وى مجادله کند یا او را شماتت نماید، او بگوید من روزه هستم، مراد از این حدیث‏شریف نبوى (صلى الله علیه و آله) این است: که روزه وقایه‏اى است که نگه مى‏ دارد آدمى را از انحرافات و لغزشها، که به واسطه آن از دشمنانى بزرگ چون شیطان نفس، دشمن درونى، خلاصى مى‏ جوید، پس نفس را کنترل مى‏ نماید از شهوات نابجا، و شیطان را از خود دور مى‏ نماید.
    
    
مجراى نفوذ شیطان را با روزه ضیق نمائید
    
بر این مبنا رسول الله (صلى الله علیه و آله) فرمود: «ان الشیطان لیجرى من ابن آدم مجرى الدم فضیقوا مجاریه بالجوع‏»، که شیطان جریان مى‏ یابد و نفوذ مى‏ کند در فرزندان آدم، مانند جریان خون در بدن پس مجارى شیطان را در وجود خود به واسطه گرسنگى یعنى روزه تنگ نمائید، و الحق، که روزه بدون اثر چه فایده و ثمرى دارد؟ آرى فائده و اثرى ندارد که آدمى غذاى ناهار خویش را به افطار تاخیر اندازد، و از امساک و اجتناب از یک سرى مبطلات روزه، انواع تهمتها و دروغها و غیبتها و شهوترانى‏ها و هتک حرمت‏خلق الله و حفظ نکردن ناموس خویش از نامحرمان و سوء تربیت فرزندان و سرعت غضب به حادثه کوچکى و ایجاد ضرب و شتم و صدها گناه دیگر مرتکب شود و بگوید من روزه هستم خیر؟ این نوع روزه اثرى و فایده‏اى ندارد، باید روزه قدرت ساختن و اصلاح نفس داشته باشد و روزه این قدرت را دارد، لکن این مائیم ارزش و اهمت او را تشخیص ندادیم، و از این نوع روزه‏هاى بى اثر ثمرى جز گرسنگى و تحمل تشنگى عاید ما نمى‏ شود، و چه فایده‏اى است از براى روزه‏دار که فریضه‏اى اداء کند و کبیره‏اى مرتکب گردد، و با خیانت‏بر بندگان خدا در مال و عرض ایشان تجاوز نماید.
    
    
روزه رابطه مستقیم با اخلاص دارد
    
خلاصه کنم و این بخش را «فلسفه روزه و حکمت مشروعیت‏» به سخن مولاى متقیان (علیه السلام) مزین نمایم که امام علیه السلام در آنجا که فلسفه پاره‏اى از احکام را تشریح مى‏ فرماید: «و الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق‏»
    
    
خداوند، روزه را براى آزمایش اخلاص مردم مقرر و فرض فرموده است، و کسى که به پیشگاه حضرت حق اخلاص ورزد، تمامى اوصافى که در فلسفه روزه بیان شده است‏شامل حالش مى‏ شود، و روزه کاملا با اخلاص روزه‏دار، در رابطه است.
 

نوشته شده توسط:   شهید کاظمی  

دوشنبه 87 شهریور 11  7:54 عصر

دعاى پیامبر(ص) هنگام رویت هلال رمضان

صدوق علیه الرحمه در کتاب من لا یحضره الفقیه آورده «و کان رسول الله صلى الله علیه و آله اذا اهل هلال شهر رمضان استقبل القبلة و رفع یدیه و قال: «اللهم اهله علینا بالامن و الایمان،و السلامة و الاسلام، و العافیة المجللة و الرزق الواسع، و دفع الاسقام، اللهم ارزقنا صیامه و قیامه و تلاوة القرآن فیه، و سلمه لنا، و تسلمه منا و سلمنا فیه‏» (1)

رسول الله(صلى الله علیه و آل) هنگامى که رویت هلال رمضان مى‏فرمود، رو به قبله مى‏نمود و دستهاى مبارکش را بلند مى‏کرد.و مى‏گفت: پروردگارا این ماه را بر ما نو گردان به امن و امان، و سلامتى و اسلام، و تندرستى شایان تشکر، و روزى فراخ، و بر طرف ساختن دردها و ناملایمات، بار پروردگارا روزى کن ما را روزه و قیام براى عبادت، و تلاوت قرآن در این ماه، و او را براى ما سالم و تمام گردان، و او را از ما سالم بدار، و ما را در این ماه سالم و تندرست فرما.


 

نوشته شده توسط:   شهید کاظمی  

دوشنبه 87 شهریور 11  7:52 عصر
 

رمضان ؛ ماه خودسازى

خودسازى از خودشناسى آغاز مى‏شود. نخست ‏باید خود را شناخت تا بتوان خود را ساخت، چرا که با خودشناسى، خداشناسى ‏تحقق مى‏یابد و اگر خدا را شناختیم، خود را ساخته‏ایم.

در آغاز باید دید چرا پدید آمده‏ایم؟ و هدف از پیدایش و خلقت ما چیست؟ خداوند در قرآن کریم تصریح کرده ‏است که:« و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون، من جن و انس را نیافریدم، جز براى این‏ که عبادت کنند.»

در تفاسیر زیادى «لیعبدون‏» به معناى «لیعرفون‏» آمده‏است، یعنى هدف از خلقت ‏شناخت است وگرنه عبادت فقط نماز و روزه و در سجاده نشستن و خدا را نیایش کردن‏ نیست. نماز و روزه و ...، شعبه‏اى ازعبادت است که عبادت اجتماعى اهمیتش‏ کم‏تر از آنها نیست ، زیرا درآن جا انسان فقط به خود مى‏اندیشد، وعبادت در معناى ‏گسترده‏تر با دیگران و به دیگران اندیشیدن است. عبادت، دردشناسى و دردزدایى است.

چگونه خلیفة الله شویم ؟

عبادت، در جمع زیستن و براى جمع زیستن است. این که عبادت بیش‏تر به صورت جمعى مطرح مى‏شود و بر مسجد و جمعه و جماعت تاکید مى‏شود، براى این است که شناخت انسان به خویش منحصر نشود و به دیگران نیز سرایت ‏کند. ما آفریده نشده‏ایم که تنها گلیم خود را ازآب بیرون بکشیم بلکه باید درمتن قرار بگیریم نه در حاشیه. در جمع زندگى کنیم نه در دیر. به فکر چاره‏جویى ازدیگران باشیم نه تنها چاره‏جویى از خویشتن . به هرحال، بحث ما درباره شناخت نیست ‏که بحثى است طولانى و از آن مى‏گذریم. اما آن‏ چه گفتنى است، این است که انسان‏ چگونه باید خود را بسازد و چگونه باید خود را آماده کند تا انسانى الهى گردد، تا قابلیت ‏خلیفة الله شدن پیدا کند. خودسازى به این است که منش خود را به ‏گونه‏اى تغییر دهیم که پروردگار مى‏خواهد، و به عبارت دیگر: اگر هم طبیعت ما مایل ‏به تکبر و خودخواهى است، باید نفس خویشتن را چنان ریاضت دهیم که از فراز کبر و نخوت فرود آید و به تواضع و فروتنى گراید. اگر طبیعت ما، به بخل تمایل بیشترى ‏دارد، چون این صفت مورد نکوهش خداوند و تمام پیامبران و اولیاء و خردمندان‏ مى‏باشد، پس باید از آن دست‏ برداشت و سخاوتمند شد. خلاصه باید صفات سلبیه (منفى) را از قلب زدود، چنان که صفات ثبوتیه را چون جامه‏اى تمیز و زیبا در بر کرد.


 

نوشته شده توسط:   شهید کاظمی  

دوشنبه 87 شهریور 11  7:45 عصر

درباره ماه رمضان

    رمضان اسمى از اسماء الهى مى‏ باشد و نبایست‏به تنهائى ذکر کرد مثلا بگوئیم، رمضان آمد یا رفت، بلکه باید گفت ماه رمضان آمد، یعنى ماه را باید به اسم اضافه نمود، در این رابطه به سخنان حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) گوش فرا مى‏ دهیم.
    
    
رمضان از اسماء الله است
    
هشام بن سالم نقل روایت مى‏ نماید و مى‏ گوید: ما هشت نفر از رجال در محضر حضرت ابى جعفر امام باقر (علیهما السلام) بودیم، پس سخن از رمضان به میان آوردیم.
    
    
فقال علیه السلام: لا تقولوا هذا رمضان، و لا ذهب رمضان و لا جاء رمضان، فان رمضان اسم من اسماء الله عز و جل لا یجیى و لا یذهب و انما یجیى‏ء و یذهب الزائل و لکن قولوا شهر رمضان فالشهر المضاف الى الاسم و الاسم اسم الله و هو الشهر الذى انزل فیه القرآن، جعله الله تعالى مثلا و عیدا و کقوله تعالى فى عیسى بن مریم (علیهما السلام) و جعلناه مثلا لبنى اسرائیل.
    
    
امام علیه السلام فرمود: نگوئید این است رمضان، و نگوئید رمضان رفت و یا آمد، زیرا رمضان نامى از اسماء الله است که نمى‏ رود و نمى‏ آید که شى‏ء زائل و نابود شدنى مى‏ رود و مى‏ آید، بلکه بگوئید ماه رمضان، پس ماه را اضافه کنید در تلفظ به اسم، که اسم اسم الله مى‏ باشد، و ماه رمضان ماهى است، که قرآن در او نازل شده است، و خداوند آن را مثل و عید قرار داده است همچنانکه پروردگار بزرگ عیسى بن مریم (سلام الله علیهما) را براى بنى اسرائیل مثل قرار داده است، و از حضرت على بن ابى طالب (علیه السلام) روایت‏شده که حضرت فرمود: «لا تقولوا رمضان و لکن قولوا شهر رمضان فانکم لا تدرون ما رمضان‏» شما به راستى نمى‏ دانید که رمضان چیست (و چه فضائلى در او نهفته است)  
    
واژه رمضان و معناى اصطلاحى آن
    
رمضان از مصدر «رمض‏» به معناى شدت گرما، و تابش آفتاب بر رمل... معنا شده است، انتخاب چنین واژه‏اى براستى از دقت نظر و لطافت‏خاصى برخوردار است. چرا که سخن از گداخته شدن است، و شاید به تعبیرى دگرگون شدن در زیر آفتاب گرم و سوزان نفس و تحمل ضربات بى امانش،زیرا که رمضان ماه تحمل شدائد و عطش مى‏ باشد، عطشى ناشى از آفتاب سوزان یا گرماى شدید روزهاى طولانى تابستان.
    
    
و عطش دیگر حاصل از نفس سرکشى که پیوسته مى‏ گدازد، و سوزشش براستى جبران ناپذیر است.
    
    
در مقایسه این دو سوزش، دقیقا رابطه عکس برقرار است، بدین مفهوم که نفس سرکش با چشیدن آب تشنه‏تر مى گردد، وهرگز به یک جرعه بسنده نمى‏ کند، و پیوسته آدمى را در تلاش خستگى ناپذیر جهت ارضاى تمایلات خود وا مى‏ دارد. و در همین رابطه است که مولوى با لطافت هرچه تمامتر این تشبیه والا را به کار مى‏ گیرد و مى‏ گوید:
    
    
آب کم جو تشنگى آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست تا سقا هم ربهم آید جواب تشنه باش الله اعلم بالصواب زین طلب بنده به کوى حق رسید درد مریم را به خرما بن کشید .


 

نوشته شده توسط:   شهید کاظمی  

شنبه 87 مرداد 26  6:34 عصر


میلاد با سعادت حضرت مهدی ( عج ) رو به همه ی شیعیان و منتظران واقعی آن حضرت تبریک عرض می کنم . و از خدا ظهور هر چه نزدیکتر ایشان را می طلبیم و در زیر لب دعای فرج را زمزمه می کنیم.


 

نوشته شده توسط:   شهید کاظمی  

جمعه 87 مرداد 25  9:56 صبح
 

 

ای آنکه در نگاهت حجمی زنور داری
کی از مسیر کوچه قصد عبور داری؟

چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابی
ای آنکه در حجابت دریای نور داری

من غرق در گناهم، کی می کنی نگاهم؟
برعکس چشمهایم چشمی صبور داری

از پرده ها برون شد، سوز نهانی ما
کوک است ساز دلها، کی میل شور داری؟

در خواب دیده بودم، یک شب فروغ رویت
کی در سرای چشمم، قصد ظهور داری؟


 

نوشته شده توسط:   شهید کاظمی  

جمعه 87 مرداد 25  9:48 صبح

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین و نمکن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنودهما منهم ما کانوا یحذرون

ما اراده کردیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم و حکومتشان را درزمین پا برجا سازیم؛ و به فرعون و هامان و لشکریانشان؛ آنچه را از آنها (بنی اسرائیل) بیم داشتند، نشان دهیم. سوره قصص/ آیه 5

 

تولد امام زمان (عج):

عن ثقه الاسلام الکلینی (ره) فی الکافی: ولد (ع) للنصف من شعبان سنه خمس و خمسین و مأتین. شیخ اجل محمد بن یعقوب کلینی (ره) در کتاب کافی می گوید: ‌امام زمان (عج) در نیمه شعبان سال ??? هجری قمری متولد شدند.

مرحوم شیخ صدوق و شیخ طوسی روایت می کنند:

حکیمه خاتون می گوید: یک روز به منزل امام حسن عسکری (ع) رفته بودم و تا هنگام غروب آفتاب، خدمت حضرت بودم، چون خواستم برگردم، ایشان به من فرمودند: عمه جان! امشب نزد ما بمان، در این شب فرزندی متولد می شود که خداوند زمین را به وسیله او با علم و ایمان هدایت، زنده می کند، پس از این که با رواج کفر و گمراهی مرده باشد. عرض کردم: از چه کسی؟ من که در نرجس، آثار حمل نمی بینم. حضرت فرمودند: خداوند حمل او را چون حمل مادر حضرت موسی (ع) مخفی قرار داده است.

حکیمه می گوید: آن شب در منزل حضرت ماندم، افطار کردم و هنگام استراحت، نزدیک نرجس خوابیدم و پیوسته مراقب او بودم. او آرام خوابیده بود و من در حیرت بودم. در این شب زودتر برای نماز شب برخاستم، چون به نماز وتر رسیدم، نرجس از خواب برخاست و وضو گرفت و نماز شب خواند؛ به آسمـان نگاه کردم، فجر کاذب دمیده بود و صبـح صادق نزدیک بود؛ چیزی نمـانده بود که شک در دلم پدید آید، ناگاه امـام حسـن عسکری (ع) از داخل حجره خود صدا زدند: عمه جان! شک مکن، وعده ای که دادم نزدیک است. در این هنگام آثار درد زایمان در نرجس پدیدار شد، من نام خداوند را بر او خواندم. حضرت صدا زدند: برای  او سوره قدر بخوان. من شروع به خواندن سوره قدر کردم و شنیدم که آن کودک از درون شکم مادر با من همراهی نمود و بر من سلام کرد. من ترسیدم. صدای امام بلند شد که عمه جان! از قدرت خداوند شگفت زده نشو، خداوند، ما را در کودکی به حکمت گویا می گرداند و در بزرگسالی، حجت خود در روی زمین قرار می دهد.

کلام حضرت که به پایان رسید، نرجس از دیده من غایب شد،‌ با شتاب به سوی امام رفتم، حضرت فرمودند: باز گرد، او را خواهی یافت. چون باز گشتم، در نرجس نوری مشاهده کردم که چشمم را خیره کرد و حضرت صاحب الزمان (عج) را دیدم که رو به قبله به سجده افتاد و بر زانو نشست و انگشتان سبابه خود را بلند کرد و گفت: اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و ان جدی رسول الله  وان ابی امیرالمومنین وصی رسول الله، بعد نام تمامی ائمه را برد تا به نام خودش رسید و فرمود: اللهم انجزلی وعدی و اتمم لی امری و ثبت وطاتی و املاء الارض بی عدلا و قسطا. (بار خدایا! به وعده ای که به من فرموده ای، وفا کن و امر امامت مرا کامل کن و قدرت انتقام از دشمنانت را به من عنایت کن و زمین را به وسیله من از عدل و داد پر کن).

حضرت امام حسن عسکری (ع) صدا زدند: عمه جان! فرزندم را بیاور. من نوازد را گرفتم و دیدم بربازوی دست راستش نوشته شده است:
جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقاً
. (حق آمد و باطل نابود گردید؛ یقیناً باطل نابود شدنی است. سوره اسری/ آیه 81)

چون نوزاد را به نزد حضرت بردم، او را روی دست گرفت و فرمود: فرزندم! به قدرت الهی سخن بگو. پس صاحب الامر فرمود: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین و نمکن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنودهما منهم ما کانوا یحذرون. (ما اراده کردیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم و حکومتشان را درزمین پا برجا سازیم؛ و به فرعون و هامان و لشکریانشان؛ آنچه را از آنها (بنی اسرائیل) بیم داشتند، نشان دهیم. سوره قصص/ آیه 5)


- بحارالانوار، ج 51، ص 2-4، ح 3، ص 11-15، ح 14،‌ ص 17-18 ، ح 25. با تلخیص و تصرف در عبارات

-برای اطلاع بیشتر، : مهدی موعود، ص 15-25-3-5، حدیقه الشیعه، ص

711-710، نجم الثاقب، ص 33-23، منتهی الامال؛ ج 2،‌ص 285-284


 

نوشته شده توسط:   شهید کاظمی  

سه شنبه 87 مرداد 15  7:21 صبح

در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت (1) دومین فرزند برومند حضرت على وفاطمه , که درود خدا بر ایشان باد, در خانه وحى و ولایت چشم به جهان گشود.

چون خبر ولادتش به پیامبر گرامى اسلام (ص ) رسید, به خانه حضرت على (ع ) و فاطمه (س ) آمد و اسما (2) را فرمود تا کودکش را بیاورد.

اسما او را در پارچهاى سپیدپیچید و خدمت رسول اکرم (ص ) برد, آن گرامى به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت .(3)

به روزهاى اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش , امین وحى الهى , جبرئیل , فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد اى رسول خدا, این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون (شبیر)(4) که به عربى (حسین ) خوانده میشود نام بگذار.(5)

چون على براى تو بسان هارون براى موسى بن عمران است , جز آن که تو خاتم پیغمبران هستى .

و به این ترتیب نام پرعظمت حسین از جانب پروردگار, براى دومین فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد.

به روز هفتم ولادتش , فاطمه زهرا که سلام خداوند بر او باد, گوسفندى را براى فرزندش به عنوان عقیقه (6) کشت , و سر آن حضرت را تراشید و هموزن موى سر او نقره صدقه داد.(7)

حسین (ع ) و پیامبر (ص )

از ولادت حسین بن على (ع ) که در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) که شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد, مردم از اظهار محبت و لطفى که پیامبر راستین اسلام (ص ) درباره حسین (ع ) ابراز میداشت , به بزرگوارى و مقام شامخ پیشواى سوم آگاه شدند.

سلمان فارسى میگوید: دیدم که رسول خدا (ص ) حسین (ع ) را بر زانوى خویش نهاده او را میبوسید ومیفرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى , تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى , تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاى خدایى که نه نفرند و خاتم ایشان ,قائم ایشان (امام زمان عج ) میباشد.(8)

انس بن مالک روایت میکند: وقتى از پیامبر پرسیدند کدام یک از اهل بیت خود را بیشتر دوست میدارى , فرمود: حسن و حسین را, (9) بارها رسول گرامى حسن (ع ) و حسین (ع ) را به سینه میفشرد وآنان را میبویید و میبوسید.(10)

ابوهریره که از مزدوران معاویه و از دشمنان خاندان امامت است , در عین حال اعتراف میکند که : رسول اکرم را دیدم که حسن و حسین را بر شانههاى خویش نشانده بود و به سوى مامیآمد, وقتى به ما رسید فرمود هر کس این دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته , و هر که با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است .(11)

عالیترین , صمیمیترین و گویاترین رابطه معنوى و ملکوتى بین پیامبر و حسین را میتوان در این جمله رسول گرامى اسلام (ص ) خواند که فرمود: حسین از من و من ازحسینم .(12)

حسین (ع ) با پدر

شش سال از عمرش با پیامبر بزرگوار سپرى شد, و آن گاه که رسول خدا (ص ) چشم ازجهان فروبست و به لقاى پروردگار شتافت , مدت سى سال با پدر زیست .

پدرى که جزبه انصاف حکم نکرد, و جز به طهارت و بندگى نگذرانید, جز خدا ندید و جز خدانخواست و جز خدا نیافت .

پدرى که در زمان حکومتش لحظهاى او را آرام نگذاشتند,همچنان که به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند.

در تمام این مدت , با دل و جان از اوامر پدر اطاعت میکرد, و در چند سالى که حضرت على (ع ) متصدى خلافت ظاهرى شد, حضرت حسین (ع ) در راه پیشبرد اهداف اسلامى , مانند یک سرباز فداکارهمچون برادر بزرگوارش میکوشید, و در جنگهاى جمل , صفین و نهروان شرکت داشت .(13)

و به این ترتیب , از پدرش امیرالمؤمنین (ع ) و دین خدا حمایت کرد وحتى گاهى در حضور جمعیت به غاصبین خلافت اعتراض میکرد.

در زمان حکومت عمر, امام حسین (ع ) وارد مسجد شد, خلیفه دوم را بر منبر رسول الله (ص ) مشاهده کرد که سخن میگفت .

بلادرنگ از منبر بالا رفت و فریاد زد: از منبرپدرم فرود آى .... (14)

امام حسین (ع ) با برادر

پس از شهادت حضرت على (ع ), به فرموده رسول خدا (ص ) و وصیت امیرالمؤمنین (ع )امامت و رهبرى شیعیان به حسن بن على (ع ), فرزند بزرگ امیرالمؤمنین (ع ), منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد که به فرامین پیشوایشان امام حسن (ع ) گوش فرادارند.

امام حسین (ع ) که دست پرورد وحى محمدى و ولایت علوى بود, همراه وهمکار و همفکر برادرش بود.

چنان که وقتى بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ , امام حسن (ع ) مجبور شد که با معاویه صلح کند و آن همه ناراحتیها را تحمل نماید, امام حسین (ع ) شریک رنجهاى برادر بود و چون میدانست که این صلح به صلاح اسلام و مسلمین است , هرگز اعتراض به برادرنداشت و حتى یک روز که معاویه , در حضور امام حسن (ع ) وامام حسین (ع ) دهان آلودهاش را به بدگویى نسبت به امام حسن (ع ) و پدربزرگوارشان امیرمؤمنان (ع ) گشود, امام حسین (ع ) به دفاع برخاست تا سخن در گلوى معاویه بشکند و سزاى ناهنجاریش را به کنارش بگذارد, ولى امام حسن (ع ) او را به سکوت و خاموشى فراخواند, امام حسین (ع ) پذیرا شد و به جایش بازگشت , آن گاه امام حسن (ع ) خود به پاسخ معاویه برآمد, و با بیانى رسا و کوبنده خاموشش ساخت .(15)


 
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
 
یکشنبه 103 آذر 4
امروز:   304 بازدید
دیروز:   62  بازدید
فهرست
پیوندهای روزانه
آشنایی با من
لوگوی خودم
مدرسه راهنمایی شهید کاظمی جوجیل                           school
اوقات شرعی
لینک دوستان
آرشیو
آرشیو
اشتراک
 
طراح قالب
www.parsiblog.com