سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدرسه راهنمایی شهید کاظمی جوجیل school
[ چون خبر غارت بردن یاران معاویه را بر أنبار شنید خود پیاده به راه افتاد تا به نخیله رسید . مردم در نخیله بدو پیوستند و گفتند اى امیر مؤمنان ما کار آنان را کفایت مى‏کنیم . امام فرمود : ] شما از عهده کار خود بر نمى‏آیید چگونه کار دیگرى را برایم کفایت مى‏نمایید ؟ اگر پیش از من رعیت از ستم فرمانروایان مى‏نالید ، امروز من از ستم رعیت خود مى‏نالم . گویى من پیروم و آنان پیشوا ، من محکومم و آنها فرمانروا . [ چون امام این سخن را ضمن گفتارى درازى فرمود که گزیده آن را در خطبه‏ها آوردم ، دو مرد از یاران وى نزد او آمدند ، یکى از آن دو گفت : من جز خودم و برادرم را در اختیار ندارم ، اى امیر مؤمنان فرمان ده تا انجام دهم امام فرمود : ] شما کجا و آنچه من مى‏خواهم کجا ؟ [نهج البلاغه]

نوشته شده توسط:   شهید کاظمی  

چهارشنبه 89 خرداد 12  11:40 عصر

میلاد خجسته فاطمه زهرا (س)

روز میلاد فاطمه زهرا(س)، روز میلاد همه خوبیهاست. روز جاری شدن زلال ایمان در همه قلبهاست. روز شستشو در چشمه معنویت فاطمی است. روز هدیه اخلاق پسندیده و خوی نیکوست. روز سجده و سپاس خداست؛ سپاس بر آفریدنِ این نور پاک، این سرچشمه رحمت، این نسیم حیات معنوی، این حوریه بهشتی در میان انسان ها. خداوندا، تو را سپاس که عشق او را در قلب ما نهادی. تو را سپاس که دست ما را به ریسمان هدایتش رساندی. مهربانا، نور پرفروغش را همواره بر زندگیمان بتابان. آمین.

این روز خجسته بر همه شیر زنان میهن اسلامی مبارکباد.


 

نوشته شده توسط:   شهید کاظمی  

سه شنبه 87 تیر 4  4:45 صبح

قلب مادر

داد معشوقه به عاشق پیغام    که کند مادر تو با من جنگ           ***         نگاه غضب آلوده زند    بر دل نازک من تیر خدنگ     ***            مادر سنگ دلت تا زنده است  شهد در کام من و توست شرنگ   ***   گر تو خواهی به وصالم برسی    باید این ساعت بی  خوف و درنگ    ****    روی و سینه تنگش بدری    دل برون آری از آن سینه تنگ      ***        عاشق بی خرد ناهنجار نه بل آن فاسق بی عصمت و ننگ    ****    رفت و مادر را افکند به خاک     سینه بدرید و دل آورد به چنگ   ***     قصد سر منزل معشوقه نمود دل مادر به کف‌ش چون نارنگ    ****   ازقضا خورد دم در به زمین    و اندکی رنجه شد او را آرنگ   ***      آن دل گرم که جان داشت هنوز اوفتاد از کف آن بی فرهنگ    ****    از زمین باز چو برخاست، نمود  پی برداشتن دل، آهنگ      ****      آه دست پسرم یافت خراش!     وای پای پسرم خورد به سنگ    


 

نوشته شده توسط:   شهید کاظمی  

 

نوشته شده توسط:   شهید کاظمی  

 

نوشته شده توسط:   شهید کاظمی  

سه شنبه 87 تیر 4  4:32 صبح

 

 

مادر، ای لطیف ترین گل بوستان هستی، ای باغبان هستی من، گاهِ روییدنم باران مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند. گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که بالنده ام سازد. گاهِ بیماری ام، طبیبی بودی که دردم را می شناسد و درمانم می کند. گاهِ اندرزم، حکیمی آگاه که به نرمی زنهارم دهد. گاهِ تعلیمم، معلمی خستگی ناپذیر و سخت کوش که حرف به حرف دانایی را در گوشم زمزمه می کند.

گاهِ تردیدم، رهنمایی راه آشنا که راه از بیراهه نشانم دهد. مادر تو شگفتی خلقتی، تو لبریز از عظمتی؛ تو را سپاس می گویم و می ستایمت.


 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
 
یکشنبه 103 اردیبهشت 9
امروز:   31 بازدید
دیروز:   32  بازدید
فهرست
پیوندهای روزانه
آشنایی با من
لوگوی خودم
مدرسه راهنمایی شهید کاظمی جوجیل                           school
اوقات شرعی
لینک دوستان
آرشیو
آرشیو
اشتراک
 
طراح قالب
www.parsiblog.com