نوشته شده توسط: شهید کاظمی
ای محمد (ص)... باردگر ، یاد تو زد آتش به جانم. جا دارد از اندوه ، در سوگ وفاتت، گر جای اشک ، از دیدگانم ، خون چکانم. ای سوره عشق، ای آیه مهر، ای چشمه نور، ای اختر تابنده ، ای یاد معطر، ای برترین و آخرین پیغام آور، ای پانهاده بر بلندای افلاک، ای همنشین بینوا بر بستر خاک، رفتی ولی ما را به دست غم سپردی. ای چشمه مهر و وفا، ای خوب ،... ای پاک! در روزهای تیره و شبرنگ " بطحا"، در ظلمت کور کویر جاهلیت، مشعل به کف ، درد آشنا، ره می سپردی. در اوج خشم و کینه دیرین" یثرب"، در سنیه ها بذر محبت می فشاندی. پاک و مبرا بودی از هر لغزش و عیب ، ای شاهد غیب! سیمای تو آئینه ایزد نما بود. چشم خدا بین تو هم ، چشم خدا بود. ای وارث خط شفقگون رسالت، دردا...دریغا! از آن روزی که رفتی، ما همچنان در انتظاری تلخ ماندیم، زآندم که ما غمنامه سوگ تو خواندیم. از دیدگان ، بر مزرع دل ، خون می فشاندیم. رفتی... ولی از یاد ما هرگز نرفتی. بعد از تو ، امت در غمت صاحب عزا بود. ای بنده خوب خداوند!... رفتی تو، ای تندیس اخلاق و فضائل، رفتی ولی ما را به دست غم سپردی، یادت گرامی باد، ای یاد معطر ای نامت احمد، نامت بلند و جاودان باد، ای « محمد» | ||
|