نوشته شده توسط: شهید کاظمی
فاطمه را در همان جبه اى که به تن داشت غسل دادم . به خدا قسم که او پاک و پاکیزه و در نهایت طهارت بود. پس از انجام غسل ، پیکر او را با باقى مانده حنوط پدرش (که از بهشت آورده بودند) حنوط کردم و در کفن پیچیدم و پیش از آنکه بندهاى کفن را گره بزنم صدا زدم : اى ام کلثوم ، زینب ، سکینه ، فضه ، حسن ، حسین همه بیایید و آخرین بار مادرتان را ببینید؛ بیایید و از وى توشه برگیرید که دیدار به قیامت است .
حسن و حسین جلو آمدند و خود را بر سینه مادرشان انداختند (آن دو مى گریستند و ناله مى کردند) و مى گفتند: واحسرتا از دورى جدمان محمد و واحسرتا از جدایى مادرمان فاطمه ، اى مادر حسن ، اى مادر حسین ، سلام ما را به جدمان برسان و به او بگو که پس از وى ما یتیم و بى سرپرست گشتیم .
خدا را گواه مى گیرم ، دیدم فاطمه ناله اى کرد و دستهاى خود را گشود و بچه ها را در آغوش فشرد و آنان را لحظاتی همچنان بر سینه داشت در این حال صدایى از آسمان به گوشم رسید که گفت : اى ابوالحسن ! بچه ها را از آغوش مادرشان برگیر، به خدا سوگند، این کودکان فرشتگان آسمانها را به گر یه نشاندند. خدا و رسول او در انتظار فاطمه اند.
بچه ها را از آغوش مادرشان گرفتم و بندهاى کفن را بستم ....
نوشته شده توسط: شهید کاظمی
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها میزان و اسوه و الگوى قاطبه نسوان جهانیان و سرمشق علمى و عملى آنان است در تمام شئون کمالیه انسانیه تا قیامت کبرى
فاطمه زهرا سلام الله علیها میزان است از حیث صداقت حضرت فاطمه (ع ) جز بصداقت و راستى تکلم نمى فرمود و بدین لحاظ است که صدیقه نامیده شده است همین بس که عایشه دختر ابوبکر در مورد صدق لهجه آن بزرگوار بارها گفته است
ما رایت احدا کان اصدق لهجته منها الا ان یکون الذى ولدها یعنى من هیچ کس را راستگوتر از حضرت فاطمه (ع ) ندیدم مگر پدر او حضرت رسول اکرم (ص ) و البته باید چنین باشد چه فاطمه این صفت و خصلت نیکو را از پدرش ارث برده که اصدق الصادقین است و مصداق انک لعلى خلق عظیم است آیه 4 سوره القلم پس لسان او لسان الله است و داراى مقام عصمت است و خداى متعال در وصف لسان او فرموده و ما ینطق عن الهوى ان هو الاوحى یوحى سوره النجم آیه 4-3و صدیقه ، در لغت صیغه مبالغه است یعنى بسیار راستگو است صدیق کسى است که هیچگاه دروغ نگفته باشد و پیوسته گفتار او مصدق کردار او باشد. صدیق بودن بسیار مقام عالى و والائى است
.نوشته شده توسط: شهید کاظمی
نوشته شده توسط: شهید کاظمی
نوشته شده توسط: شهید کاظمی
بالاترین مرتبه کمال انسانیت ، مقام عصمت است که رضا و غضب انسان در همه امور، بر مدار رضا و غضب خدا باشد . اگر عصمت کبری به آن است که انسان کامل به جائی برسد که در همه امور ، به رضای خدا راضی شود و به غضب خدا ، غضب کند ؛ فاطمه زهرا کسی است که خداوند متعال به رضای او راضی می شود و به غضب او ، غضب می کند و این مقامی است که منشأ حیرت انسانهای کامل است . . .
اوست که در مکاشفات یوحنا ، علامتی است عظیم که در آسمان ظاهر شده ؛ زنی که آفتاب را در بر دارد و ماه زیر پایش ، و بر سر تاجی از 12 ستاره دارد . اوست که همسر و مادر دوازده رئیس از اولاد اسماعیل است که خداوند در سِفر تکوین تورات ، به حضرت ابراهیم خبر داد . او در سوره " دخان " ، تـأویـل " شب مبارکه " ای اسـت که در آن " هر امر استواری فیصله می یابد ". او در زمانه ، یگانه زنی است که خداوند متعال ، دعای او را در روز مباهله ، هم طراز دعای پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین قرار داده است .
اوست که در شب معراج رسول خدا دید که بر در بهشت نوشته شده است : " فاطمة خیرة الله " در شخصیت او همین بس که اول شخص وارد شونده بر بساط قرب الهی ، اوست ؛ چرا که رسول خدا فرمود : " فاطمه نخستین کسی است که به بهشت وارد میشود . "
او یگانه گوهری است که خداوند به بعثت پیغمبر خاتم بر مؤمنین منت نهاد ( سوره آل عمران آیه 64 ) و به وجود آن گوهر ، بر آن سرور منت نهاد و فرمود : " ما به تو کوثر دادیم ، پس بر پروردگارت درود فرست و قربانی کن ، "
آیا پس از رحلت رسول خدا ، چه شد که چنین کسی با دلی پر درد ، گفت : " بر من مصیبت هائی فرود آمد که هرگاه بر روزهای روشن فرود می آمد ، چونان شب ، تیره و تار می شدند " و هنگامی که به خاک سپرده شد ، از بدن رنجور او ، شبحی باقی مانده بود . " مانند شبحی گشته بود " و امیرالمؤمنین در این مصیبت ، آنچنان از پای درآمد که به رسول خدا گفت : "اما اندوه من ( در فقدان فاطمه ) همیشگی است و از این پس هر شب من ، تا به سحر به بیداری خواهد گذشت "
نوشته شده توسط: شهید کاظمی
زهرا عصاره عصمت است. زهرا، آیینه پاکی است. زهرا زلال کوثر است. ای همیشه جاری! ای بهار کوتاه! ای ترنم باران وحی! در شکوه مقام تو حیرانم که معرفت به غبار آستان خانه ات بوسه می زند. برهوت این دنیای خاکی شایستگی میزبانی چشمه سار همیشه جاری تو را نداشت. تو که در آیینه زخم ها و داغ ها و در هجران پدر، غریبانه زیستی و در وداع شبانه ات با پهلویی بیمار، خانه گلین را به امید آغوش بهشتی پدر ترک گفتی...