برای داشتن روح و روانی سالم و تندرست ، لازم است که انسان به مقررات و قوانین که برای نگهداری و حفظ این سلامتی لازم ضروری است توجه داشته باشد و آنها را دقیق رعایت نماید. برای این کار ابتدا ، باید با روشهای حفظ این سلامتی آشنا شویم. بنابراین برای داشتن روحی سالم و شاداب حفظ بهداشت روانی لازم است. ? روشهای حفظ بهداشت روانی ? پذیرش هیجان و احساسات "ترس (Fear ) ، خشم (Anger) ، شادی (Joy) " عمدهترین هیجانهای طبیعی انسان است: با این وجود گاهی برای اجتناب از احساس اضطراب و ترس سعی میکنیم در موقعیتهای طبیعی اضطراب آور برخوردهای عاری از هیجان داشته باشیم؛ چنین برخوردی یک نوع خونسردی مصنوعی است که میتواند به نوعی در دراز مدت باعث مشکلات روانی در فرد یا افراد شود. همچنین بعضی مواقع فرونشانی هیجانها و عواطف باعث عدم تفکیک مناسب بین شادیها و غمهای طبیعی (بهنجار) و غیر طبیعی (نابهنجار) می شود. در واقع هیچ علتی برای شرمگین شدن از "داشتن احساس ترس یا دیگر احساسات به هنگام امتحانهای دشوار یا موقع یادگیری اسکی ، یادگیری شنا یا مواجهه با یک رویدادهای خوشایند یا ناخوشایند "وجود ندارد، و قبول آنها بهتر از "انکار ، سرکوب و..." آنها است. بدین ترتیب اگر قبول کنید که این هیجانها را دارید و آنها حق طبیعی شماست؛ در آن صورت راه ابراز و کاهش آنها را بصورتهای مستقیم و غیر مستقیم پیدا خواهید کرد. ? شناسایی زمینههای آسیبزا وقتی بکوشید که علت و موقعیتهای ناراحتی خود را به روشنی بشناسید ممکن است؛ بتوانیدموقعیتهای مورد نظر را بصورت تازهای ببینید. در واقع رویکردتان به علتها و موقعیتهای اضطرار آور نباید "یک بعدی" (Unidirectional) و بدون بررسی باشد، در آن صورت است که میتوانید متناسب با تواناییهای شخصی و عوامل محیطی راههایی را برای مقابله صحیح با آنها پیدا کنید. "برنامهریزی برای جلوگیری از احساس درماندگی در دقایق آخر ، صحبت با افراد مطمئن در مورد زمینههای آسیبزا و اضطرابآور ، شرکت در کلاسهای آموزشی مخصوص (بویژه اگر مفید بودن آنها ثابت شده است)" بعضی از اقدامات برای مقابله صحیح میباشد. ? پرورش رغبتها و استعدادها هر جامعهای فرصتهای تقریبا نامحدودی برای مردمانی از هر سن (شاید از هر دو جنس) فراهم میکند تا افراد استعدادهای خود را در زمینههای مختلف آزموده و به موفقیتهای فردی و اجتماعی دست یابند. این فرصتها میتواند "ورزشی ، تحصیلی و علمی ، هنری ، فنی و..." باشد. افرادی که خود را فقط به یک موضوع محدود نمیکنند و دنبال یادگیری و بدست آوردن مهارتهای جدید هستند، غالبا زندگی برایشان جذابیت و گیرایی بیشتری دارد، و به احتمال زیاد موفقیت بیشتری بدست میآورد، و همچنین موفقیت بیشتری بدست میآورد. به دنبال آن احساس شایستگی ( Merit Sensation) ناشی از دست یافتن به مهارت "عزت نفس" (Self – Esteem) افراد بالا میبرد. نکته مهم یا سوال موجود در این زمینه میتواند مسایل و کمبودهای اقتصادی و مالی باشد ولی افرادی که تمایل به دست یافتن مهارت یا پرورش استعدادی را دارند؛ مطمئنا راهکارهای خوبی را متناسب با امکانات خود پیدا میکنند. ? ایجاد روابط صمیمانه اگر نگاهی به علائم و نشانههای اختلالات عاطفی بیندازیم هسته اصلی و نقطه مشترک آنها را احساس انزوا و تنهایی مییابیم. ما نیازمند پشتیبانی آرامشدهی و اطمینانهایی هستیم که از طرف دیگران فراهم میشود، چون انسان موجودی اجتماعی است. این موضوع ثابت شده که افرادی که روابط اجتماعی قوی و دوستان صمیمی دارند و نگرانیها و مشکلات خود را با افراد مطمئن بیان میکنند و در عین حال به رفاه و خشنودی دیگران توجه و علاقه نشان میدهند مشکلات خود را روشن تردیده، درعین حال احساس ارزشمندی بیشتری میکنند. ? کمک گرفتن به موقع از دیگران در راه "خودشناسی" (Auto Gnosis) و برطرف کردن مشکلات روانی محدودیتی از قبیل ندانستن تمام راه حلها ، خودفریبی (مکانیسمهای دفاعی) وجود دارد که باعث میشود همیشه نتوانیم مشکلات را بصورت عینی ببنیم. وقتی احساس میکنید در برطرف کردن مشکل خود پیشرفتی ندارید، موقع آن فرا رسیده که از متخصصانی مانند: روانشناس (مشاور یا بالینی) ، روانپزشک و درمان گران آموزش دیده به تناسب مشکل خود ، کمک بخواهید. شاید احساس برچسب خوردن و نگرشهای غلط اجتماعی مانع از مراجعه به این افراد شود؛ ولی کمک خواستن از دیگران خود نمودار پختگی عاطفی و یکی از اولین مراحل خودآگاهی است؛ (چون به این موضوع آگاه است) که یک جای کار تفکر ، احساس ، شخصیت مشکل دارد) و نشانه ضعف افراد. ? تقویت اعتقادات مذهبی رشد و تعالی اعتقادات مذهبی تاثیر بسزایی در تفکر ، احساس و روابط اجتماعی انسان دارد و سلامت جسمانی و بهداشت روانی فرد را تضمین میکند. مطالعات نشان داده است؛ افراد معتقد به خدا (بدون در نظر گرفتن نوع مذهب) رفتار و تفکرشان بسیار سالمتر و بهنجارتر از افراد "بدون اعتقاد یا با اعتقادات ضعیف" میباشد.
افسردگی به دلیل شیوع بالا در جوامع بشری از طرف برخی از محققین سرماخوردگی بیماریهای روانی لقب گرفته است. به طور متوسط حدود 15 تا 20 درصد مردم از سطوح مختلف این بیماری رنج میبرند و حداقل 12 درصد مردم در طول زندگی نیاز به درمان پیدا میکنند. اختلال افسردگی در زنها شایعتر از مردان است. در این جا بایستی بین خلق افسرده به عنوان یک واکنش طبیعی که اکثریت مردم نسبت به فقدان (یعنی از دست دادن عزیزی) از خود نشان میدهند و بیماری افسردگی تفاوت قایل شد. بیماری افسردگی معمولاً در پی شکست، از دست دادن و ناکامیها به شکل خلق پایین و حالت غمگینی نمود پیدا میکند. در افسردگی شخص به دلیل شدت علائم افسردگی در بسیاری از جنبههای کارکردی خویش دچار مشکل میشود.
سبب شناسی بیماری افسردگی از تعامل بین چند عامل مختلف حاصل میشود. نشان داده شده است که شروع و سیر آن به عوامل مختلفی چون زیست شناختی، روانی، محیطی و عوامل روانی ـ اجتماعی مربوط میشود. از آن میان میتوان به مواردی مانند: اختلال در کارکرد واسطههای شیمیایی- عصبی، کمکاری تیروئید، سابقه افسردگی یا الکلیسم در خانواده، از دست دادن والدین در دوران کودکی یا مورد بی توجهی آنان قرار گرفتن، نبود حمایت اجتماعی مناسب، وجود رویدادهای منفی در زندگی فعلی و خانوادگی اشاره نمود.
نشانههای بیماری شخصی که دچار افسردگی بیمارگون میشود، احساس غمگینی میکند و اغلب به گریه میافتد. احساس گناه عذابش میدهد و معتقد میشود که در حق دیگران کوتاهی میکند. بیش از حد معمول تحریک پذیر میشود و احساس اضطراب و تنش میکند. دچار مشکلاتی در رابطه با میزان خواب و خوراک و تمرکز میشود. انرژی فرد کاهش مییابد و احساس خستگی و کاهش لذت از انجام اعمال روزمره مینماید. افکار آزار دهندهای چون تنفر از زندگی، ناامیدی و آرزوی مرگ و گاه افکار مربوط به خودکشی در این بیماران مشاهده میگردد. بر اساس آمار 15% این بیماران به دلیل خودکشی جان خود را از دست میدهند، که اگر درمان و مراقبت خوبی داشته باشند میتوان از آن پیشگیری کرد.
درمان درمان بیماری افسردگی بهصورت دارویی و غیر دارویی موفقیت چشمگیری تا کنون داشته است. در بسیاری از موارد اقدام به موقع برای مداوا به سرعت بیماری را مغلوب و حتی فرد را در مقابل استرسهای بعدی زندگی مقاومتر میسازد. بنابراین اکثر بیماران مبتلا به افسردگی نیازمند مراجعه به متخصصین بهداشت روان مانند روانشناس و روانپزشک میباشند. گرچه درمانهای دارویی و غیر دارویی در رقابت با یکدیگر موفقیت آمیز هستند ولی اکثر صاحب نظران درمان توأم را مؤثرترین شیوه درمان بیماری یافتهاند. درمانهای غیردارویی انواع مختلف دارند، رفتار درمانی، شناخت درمانی، خانواده درمانی و گروه درمانی. همچنین کاهش فشارهای زندگی روزمره، ورزش، سرگرمی، انتخاب سبک زندگی معنوی سالم و بدون تنش در درمان افسردگی مؤثر است.